نقد و بررسی
کتاب رمان عقل و احساس اثر جین آستین
رمان عاشقانه عقل و احساس
داستان عقل و احساس در فاصلهٔ سالهای ۱۷۹۷–۱۷۹۲ در منطقهای در جنوب غربی انگلستان میگذرد. شخصیتهای اصلی، دو خواهر به نامهای الینور و ماریان دشوود هستند که به خانهای جدید نقل مکان میکنند و درگیر و دار ماجراهای عاطفیشان، عشق و دلشکستگی را تجربه میکنند.
عنوان این کتاب را میتوان بازتابی از دو شیوهٔ تفکر و رفتار در جریانهای فلسفی و سایر جریانهای فکری رایج در قرن هجدهم دانست که یکی متأثر از فلسفهٔ دکارت و عصر روشنگری بود و دیگری برآمده از آثار ادبی نویسندگانی چون جان میلتون و فیلسوفانی نظیر جان لاک. در وهلهٔ نخست، انسان موجودی میان فرشته و حیوان بود که با قدرت عقلانیت و با مهار غرایز جسمانی میتوانست خود را به جایگاه فرشته نزدیک کند. در وهلهٔ دوم، بدن انسان (و امیال و غرایزش) اعتباری دوباره یافت. بر مبنای این شیوهٔ تفکر، عقلانیت و در نتیجه اخلاق تنها از مسیر تجارب جسمانی میسر میشد. تقابل میان عقل (به انگلیسی: Sense) و احساس (به انگلیسی: Sensibility) حاکی از منازعهٔ میان این دو جریان فکری در قرن هجدهم است.
0دیدگاه کاربران